گاهی به آسمان نگاه کن

طبقه بندی موضوعی

هم‌نوایی شبانه ارکستر چوب‌ها

پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ق.ظ

"اگر او (رعنا) سه شخصیت داشت تعداد شخصیت های من بی نهایت بود. من سایه ای بودم که نمی توانست قائم به ذات باشد. پس دائم باید به شخصیت کسی قائم می شدم. دامنه انتخاب هم بی نهایت بود. گاه ماکس فن سیدو می شدم, گاه ژرار فیلیپ, گاه ژان پل سارتر, گاه داستایوسکی و گاهی هم جان کاساویتس.... حالا تصور کنید در آن ده روزی که من و رعنا با هم بودیم چه کسی با چه کسی عشق بازی می کرد! "


نام کتاب: هم‌نوایی شبانه ارکستر چوب‌ها
نویسنده:
رضا قاسمی
ناشر:
نیلوفر

نظرات (۱۱)

  • ماهان هاشمی
  • اُه، چه شیر تو شیره! :)

    قطعا این کتاب باید خوندنی باشه!

    پاسخ:
    قطعاً و یقیناً!
    وای چه تعبیر جالبی."تکیه به ذات دیگری"
    خیلی از این آدما دور و برم می بینم .تمام جمله ها کتاب اینجوری نابه؟
    پاسخ:
    تمام جملات که نه
    اما اکثر جملات خوب هستن!
  • شیمیست خط خطی
  • "شما که می دانید، من «خود ویرانگری» دارم."
    پاسخ:
    یله!
    خوب است...
    این کتاب چه اسم قشنگی داره :)
    پاسخ:
    :-)
    قشنگ
    پاسخ:
    :-)
    چه قلم توانایی... توصیه کردن دوستان این کتاب رو اما هنوز فرصت پیش نیومده بخونم..
    پاسخ:
    حتما مطالعه کنید
    این کتابش خیلی غیر خطیو سو ریاله, 
    و جناب قاسمی انصافا قلم خوبی دارن,مرسی از انتخاب.
    پاسخ:
    همینطوره
  • فاطمه صادقی
  • ساکن طبقه وسط هم همچین چیزی نبود؟؟
    خوب وزیبا:)
    پاسخ:
    نه
    متفاوت است
    بازهم رضا قاسمی....

    پاسخ:
    باز هم!
  • رها مشق سکوت
  • قبلا یه کتاب از رضا قاسمی خوندم به اسم وردی که بره ها میخوانند، با اینکه خیلی تعریفش رو شنیده بودم ولی زیاد به دلم ننشست، برای همین با اینکه بارها این کتاب رو بهم پیشنهاد دادن، نخوندمش
    پاسخ:
    اون کتابی که شما میفرمایید رو من نخوندم
    شاید این رو هم دوست نداشته باشید!